Friday, October 30, 2009

saadi

A raindrop dripping from a cloud was ashamed when it saw the sea.
“ who am I .where there is a sea” it said
When it saw itself with the eye of humility .
A shell nurtured it in its embrace..

یکی قطره باران ز ابری چکید ======= خجل شد جو پهنای دریا بد ید
بخود گفت ایا که من کیستم====== گر او هست حقا که من نیستم
چو خودرا بچشم حقارت بدید ===== صدف در کنارش بجان پرورید.


What may appear to you a group of bushes
Could well be a place wherein a leopard lurks.

هر بیشه گمان مبر که خالی است ===== شاید که پلنگ خفته باشد

Fettered feet in the presence of friends is better than
Living in the garden with strangers..

پای در زنجیر پیش دوستان ===== به که با بیگانگان در بوستان

Make no friendship with an elephant keeper if
You have no room to entertain an elephant..

یا مکن با پیل بانان دوستی ===== یا بنا کن خانه ئی در خورد فیلئ


On the day of battle it is slender horse . not the lumbering ox
That will be of use

اسب لاغرمیان بکار اید ===== روز میدان نه گاو پرواری



Through out the long night a man wept at the beside of a sick man
When day dawned the visitor was dead and the patient was alive.

مردی همه شب بر سر بیمار گریست ===== چون صبح بشد بمرد و بیمار بزیست

Tuesday, October 13, 2009

good luck

Good luck

Happiest person is the one who enjoys what age gives him without wasting his time in useless regrets

خوشبختی در فراموش کردن گذشته . غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به اینده است



گل خوشبختی از زاله اصفهانی

گل شاداب خوشبختی
هزاران رنگ و بو دارد
و هر کس ارزو دارد
که ان گل را شکوفا تر ببار ارد
گل خوشبختی این جادوی شور انگیز
گهی چون موج دریاها است
گهی سیاره های دور راز امیز
گهی در زر پدیدار است
گاهی در هنرمندی
گهی در عشق و گه در مهر فرزندی
ودر ایثار
در پیکار
در یاری به انسانها
گل کمیاب خوشبختی
هزاران رنگ وبو دارد
که تصویرش بسی سخت است
به نزد من
هر انکس در درون خویشتن
احساس خوشبختی کند
انسان خوشبخت است

Wednesday, October 7, 2009

کودکی بلهجه کرمانی دکتر پورحسینی

خوشا ان خردسالیهای زیبا /// که اندر کودکی نامم ابول(1) بود
بفهمی یا نفهمی فعل و قولم /// نماز و روزه ای و چهار قل(2) بود
نه اندر سر هوای بیش یا کم /// نه اندر کله حرف جزئ وکل بود
بدیدم دختر همسایه روزی /// لب دیوار ابول گویان دکل(3) بود
ابول کاکو(4) بده ان دامنم را /// که دامن خیس بود و بند شل بود
میان خانه دامانی تنک(5) بود /// که مثل صاحبش چاق و تپل بود
پریدم پشت بام و دیدم از شوق /// که دیگ شهوتش در قل وقل بود
ز گرما گرم جوش و شور مستی /// دو کفت(6) فربهش همرنگ گل بود
بمن خندید و بوسه خواست دادن /// غرض این بود و بونه(7) کهنه جل(8)بود
لبم اندر لب و ورد زبانش /// ابول جونم ابول جونم ابول بود
کنون ان طعم بوسه هست یادم /// کمی تلخ و کمی شیرین جو مل بود
پیام بوسه را اگه نبو دم /// که راه وصل را پیوند و پل بود
خدارا شکر یک عمری ابول وار /// براه عشق واصل پاک خل بود

1- ابول مخفف ابوا لقاسم
2- چهار سوره قران
3- خم شده
4-برادر
5- گسترده
6- گونه صورت
7-بهانه
8- پارجه بی مصرف

Friday, October 2, 2009

یاد ایام کودکی پزمان بختیاری

با دلی اسوده اندر کودکی جای در دامان مادر داشتم
وز نهال قامت فرخ پدر سایه لی فرخنده بر سر داشتم
منطقی خاطر فریب و بذله گوی شیوه ای طناز و دلبر داشتم
کار من جز خنده و شادی نبود کی خبر از دیده تر داشتم
نه گرفتاری نه کاری داشتم وه چه فرخ روزگاری داشتم