Thursday, July 5, 2007

lost friend

از سیرجانی
دوستان قصه پرغصه من لختی از راه صفا گوش کنید
داشتم مونسی از غهد ازل هممه جا یار و مدد کارم بود
روزی ان همدم من همسفرم دور شد از من و در مردم شد
لحظه ای غافل از او ماندم واو اندر انبوه خلایق گم شد
دوستان بهر خدا بهر خدا گرد هم امده کنکاش کنید
یار گمگشته من هر جا هست مردمی کرده و پیداش کنید
گر بخواهید نشانیهایش غرق خون است چو مرغ بسمل
پیش از این سینه من جایش بود پیشه اش بلهوسی نامش دل

1 comment:

Siavash said...

مرغ بسمل" کنایه از چیست؟