Sunday, September 30, 2007

flower

Gather ye rosebuds while ye may.
old time is still a flying.
and this same flower that smiles today.
tomorrow will be dying.


بچه کار ایدت زگل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنجروز وشش باشد
وین گتستان همیشه خوش باشد

Friday, September 28, 2007

Richard Cory

Richard cory
When ever Richard cory went down town.
We people on the pavement looked at him.
He was a gentleman from sole to crown.
Clean favored. And imperially slim.


And he was always quietly arrayed.
And he was always human when he talked.
But still he fluttered pulses when he said,
"good morning" and he glittered when he walked.

And he was rich – yes .richer than a king/
And admirably schooled in every grace.
In fine we thought that he was every thing.
To make us wish that we were in his place .

So on we worked .and waited for the light
And went without the meat . and cursed the bread.
And Richard cory . one calm summer night
Went home and put a bullet through his head::::?

Thursday, September 13, 2007

یار گمشده حافظ

بر سر بازار جانبازان منادی میزنند
بشنوید ای ساکنان کوی رندی بشنوید
دختر رز چند روزی شد که از ما گم شدست
رفت تا گیرد سر خود هان و هان حاضر شوید
دختری شبگرد تند و تلخ گلرنگ است و مست
گر بیابیدش بسوی خانه حافظ برید

حافظ

خواجه حافظ شیرازی متل امروزیها بدهکار و طلبکار به تعقیب وتوقیف او در جستجو وی برای فرار از بازداشت به بست پناه برده ماجرا از زبان خودش
بمن سلام فرستاد دوستی امروز /// که ای نتیجه کلکت سواد بینائی
پس از دو سال که بختت بخانه باز اورد/// چرا زخانه خواجه بدر نمی ائی ؟
جواب دادم و گفتم بدار معذورم/// که این طریقه نه خود کامی است و خود رائی
وکیل قاضیم اندر گذر کمین کرده است/// بکف قباله دعوی چو مار شیدائی
که گر برون نهم از استان خواجه قدم/// بگیردم سوی زندان برد برسوائی
جناب خواجه حصار من است گر اینجا/// کسی نفس زند از حجت تقاضائی
بعون قوت بازوی بندگان وزیر/// به سیلیش بشکافم دماغ سودائی